music

اخبار music

music

اخبار music

کیو جونگ : " هدف Turn me on شناساندن من است" (مصاحبه؛حتما بخونید

 

 

کیم کیو جونگ خواننده ای است که 7 سال از شروع کار او می گذرد. کسی که به نرمی صحبت می کند و همیشه در مقابل تحسین دیگران متواضع است. او فردی مؤدب است و خودمانی است. با دیگران با احترام بیش از حد و خم شدن حتی بیش از 90 درجه (در کره خم شدن بیش از 90 درجه فقط برای اساتید و افرادی که مقام بالاتر دارند مرسوم است) برخورد می کند. با همه ی اینها و با این که او عضو یک گروه پر طرفدار نیز هست، به قدر کافی مورد توجه نیست. 

 

بپرین ادامه مطلب...!!!

کیو جونگ همراه با گروه SS501 کار خود را در 8 ژوئن 2005 آغاز کرد ، همراه با دی اس پی مدیا (DSP)، شرکتی که گروه های معروف Fin.K.L و 1st generation Sechskies را به وجود آورده،  رقیبی برای TVXQ شدند.  در حقیقت، در میان SS501 ، کیو جونگ، عضوی نیست که حضور واضح و متمایزی داشته باشد. حتی وقتی با دیگر اعضای گروه در برنامه های تلویزیونی حضور داشت، پشت سر اعضا می نشست و لبخند همیشگی اش را بر لب داشت. بعد از 7 سال، او با آلبوم خود، "Turn me on"  بازگشته است.

در میان5 عضو گروه، کیم کیو جونگ، آخرین نفری است که به عنوان خواننده ی سولو باز گشته است. که این، استقبال بیشتری را به همراه آورد. هدف از این آلبوم، دادن شناخت بیشتر از اوست. و در درجه اول، فرصتی برای دیدار و صحبت با او.
.
.
.

"yesterday، در واقع آهنگ یونگ سنگ هیونگ بود"

- به عنوان آخرین نفر از گروه بر گشتن، به نظر کار متفاوتی میاد.
   اتفاقی بود. فکر می کردم یونگ سنگ هیونگ اولین فرد خواهد بود، ولی جونگ مین حتی سریعتر کار کرد. در واقع، قصد نداشتم امسال آلبومی بدم، می خواستم یه جمع موقتی هیپ هاپ یا آر.ن.بی با کسانی که دوستشون دارم به وجود بیارم و چند آهنگ بسازیم. ولی نماینده ی شرکت گفت هنوز وقتش نیست. آهنگ اصلی، "yesterday" ترانه ای بود که یونگ سنگ هیونگ حتی ضبطش رو هم تموم کرده بود، اما بقیه احساس کردند این ترانه به یونگ سنگ نمی خوره و بعد از رأی گیری، مال من شد.

-پس یعنی خودت هم این آهنگ رو می خواستی؟
   نه، البته که نه. (می خندد) به یونگ سنگ هیونگ گفتم من با این آهنگ تموم می شم. بهش گفتم دنبال یه چیز نمایشی دیگه می گردم. وقتی برای اولین بار بهش گوش دادم، برام هیچی نبود، ولی حالا دارم می خونمش!

   وقتی برای اولین بار شنیدمش، احساس کردم کهنه ست، نیست؟ هر چه بیشتر گوش می دادم، بیشتر خوشم میومد. این ترانه مطمئناً جذاب تر می شه، وقتی بیشتر شنیده می شه و  وقتی موقع قدم زدن بهش گوش میدید. به همین خاطر هم هست که این بار می خوام اجراهای بیشتری ازش داشته باشم. قصد دارم بیشتر به شهرهای دیگه سفر کنم و پیش از این که برای فعالیت در موزیکال ها و تئاترها به ژاپن برم، همه ی تلاشم رو بکنم تا مردم این ترانه رو و من رو به یک اندازه بشناسند

   این آهنگ درباره ی تلاش برای برگشتن بعد از جدا شدنه. شما وقتی عاشقید، چه نوع آدمی هستید؟ من کسی نیستم که از طرف مقابل بخوام برگرده. چون فکر می کنم اعتماد، مهم ترین چیز در رابطه ی دو طرفه ست. من کسی هستم که اگر اتفاق بدی افتاد، همون لحظه ازش جدا می شم. حتی اگر او به طور معمول با من خوب رفتار کنه.

- فقط یک اتفاق بد و جدایی؟!!
   اگر او من رو فریب بده و با من بازی کنه، خیلی احساس نا امیدی خواهم کرد، بنابر این، جدا می شم. من در یک رابطه ی عاطفی، نزاع نمی کنم. کسی هستم که به اون چیزی که درک می کنه، مثبت نگاه می کنه.

   این همون استیلیه که خانمها رو بیشتر از همه خسته و بریده می کنه. برای همین فکر کنم هیچ وقت عاشق نشم. (می خندد)


- غافلگیر کننده ست که اجرات طولانی تره. بقیه ی اعضای گروه، خیلی سریع اجراهاشون رو خاتمه دادند.
   به خاطر موزیکال، نمی تونم  در برنامه های تلویزیونی باشم. این خیلی حیفه، چون می تونستم در برنامه های تلویزیونی، کاری کنم مردم ترانه ی من رو بیشتر بشناسند. پخش، یک هفته بعد از فیلمبرداریه که این دیرتر از اونیه که با بیرون دادن آلبوم مصادف بشه. من آرزوم نیست اول بشم. من فقط می خوام مدت زیادی رو اجرا داشته باشم. خیلی حیفه که بقیه ی اعضا مدت طولانی رو تمرین می کنن که مدت کوتاهی اجرا داشته باشند.

- برنامه ای هست که قرار باشه درش حضور داشته باشی؟
   در فیلمبرداری اولین قسمت برنامه ی "Shik shin road" بودم. اگرچه عضو دائمش نخواهم بود، کارگردان و جون ها هیونگ خیلی به من می رسن، بنابراین، می خوام دوباره باشم. این برنامه ایه که هنگام فیلمبرداری، از همه ی برنامه ها جذاب تره.

- انگار هیجان انگیزترین برنامه ایه که فیلمبرداری کردی. 
   من واقعاً خوردن رو دوست دارم. وقتی میگن "کات"، هیونگ ها، چنگالاشون رو پایین میارن، ولی من  واقعاً تا آخرش خوردم. به همین خاطر کلی چاق شدم. که کلی استرس هم برام داشت.

- بعد از معرفی گوپ چانگ، رستورانی که مشتریش هستی، اونجا خیلی مورد توجه طرفدارا شده.
   راستش، یکم جای گرونیه. بعضی وقتا بعد از اجرا می رفتم اونجا. یکبار رییس اونجا ازم پرسید "چرا دیر به دیر میای؟" و این که هیونگ جون خیلی با مادرش اونجا میره. (می خندد) من زیاد اونجا نمی رم چون به نظرم گرونه. و وقتی دیگه واقعاً دلم می خواد دوباره برم، با پولی که در مدتی که نرفتم جمع کردم، میرم، هه هه.




"تئاتر موزیکال، در حقیقت، اولش خیلی بدم میومد انجامش بدم."

- وقتی اولین تئاتر موزیکال (گونگ) رو اجرا کردی، چه حسی داشتی؟ حس نکردی بینشون غریبه ای؟
   به هیچ وجه. در واقع، اولش چرا. برای همین متنفر بودم انجامش بدم. برای حدود یک هفته، تنها غذا می خوردم، برای هیچ چیز ناراحتی نشون می دادم. فکر کردم رهام می کنند. اما موضوع این نبود. در مقابل، شنیدم که بازیگرای دیگه حس می کنن کار با من سخته. چون کسی بودم که اونها فقط در تلویزیون می دیدند. در طول یک ماه زندگی  با اونها در کیوتو، ما با هم صمیمی تر شدیم. هیونگ ها نوشیدنی می نوشیدند، در حالی که راهنماییم می کردند. و همچنین کلی نصیحتم کردن. من حتی هزینه ی عضویت منیجر هیونگ (مترجم: مدیر برنامه های یونگ سنگ و هیون جونگ) رو می دادم و باخودم می بردمش. عالی می شه اگر همه ی ما بتونیم به اجراهای توکیو بریم، ولی گمونم سخته، چه حیف!

- کانگ دونگ هو، که خیلی دیر وارد گروه شد چی؟
   نه فقط دونگ هو هیونگ، بلکه امیدوارم همه ی اعضای گروه رو دوست داشته باشید. همین طور یوجون و من (مترجم: جانگ یو جون، شاهزاده یول در تئاتر گونگ). وقتی بقیه ی اعضا به ما دوتا موقع خوردن نگاه می کردند، می گفتند: " کیو جونگ کارش خوبه، باید به یوجون یاد بدم (؟)" . هه هه

- در آخر موزیکال، کیو جونگ کسی بود که اولین بار چوی یه سول رو بو*سید. 
   (کاملاً جدی) راستی واقعاً کنجکاوم. حقیقت داره؟ راستش یه سول واقعاً با استعداده. خیلی خوب می رق*صه، می خونه و بازی می کنه. شخصیتش هم شاد و سرزنده ست. در ابتدا، او به شدت خجالتی بود، ولی در صحنه ی آخر اجرای کیوتو، پرید و منو بو*سید. قرار بود موزیکال زیبا تموم بشه مثل یک کارتون کمیک، ولی اینطور نشد و آخرش بامزه شد. (می خندد)


"روی صحنه اشتباه کردم، برگشتم خونه و کلی گریه کردم"

- اجرای قبل از مصاحبه ی ما رو دیدم. وسط اجرا یه اشتباه بود یا از روی شیطنت ؟
   نه. ( سرش را به شدت به نشانه ی منفی تکان می دهد). اون روز، اون حقیقتاً یه شوخی نبود. من حواسم فقط جمع اجرای خودم بود، بنابراین نفهمیدم چی شده. بعد از اجرا، وقتی جمع شدیم تا حرف بزنیم، همه بهم گفتن اشتباه کردم. خیی خجالت کشیدم و گفتم" شاید نباید اجرای توکیو رو انجام بدم" ، ولی غافلگیرکننده ست که خیلی ها اشتباه کردند. جانگ یونگ هوا هیونگ گفت اون اولین اشتباه عمرش بوده. (می خندد) اجرا خودش خیلی خاص نبود، ولی انگار تا الآن، اون جو، بین اجراها بهترین بود. برگشتم خونه و کلی گریه کردم. چون واقعاً یک شکست بود. کهنه کار ترها به من گفتن که هرچه بدن خسته تر باشه، بیشتر نیاز هست که آروم باشی. در اجرای روز بعد، سعی کردم آروم تر باشم و تفاوت رو احساس کردم. حیف شد، چرا اجرای اون روزمو دیدین؟ (می خندد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد